توهم کارایی در کسب و کار
مهر ۱۷, ۱۴۰۲راهاندازی زیرساخت ماژولهای منابع انسانی
مهر ۱۷, ۱۴۰۲معرفی کتاب بازآفرینی سازمان؛ طرحی برای سازمان های سده بیست ویک:
کتاب "بازآفرینی سازمان؛ طرحی برای سازمانهای سده بیست ویک" توسط راسل.ال.ایکاف با نگاهی مبتنی بر رویکرد سیستمی و مبتنی بر رویکرد تحول به نگارش در آمده است.
ترجمه کتاب توسط تقی ناصر شریعتی، دکتر اسماعیل مردانی گیوی و دکترسیاوش مریدی صورت گرفته و توسط انتشارات سازمان مدیریت صنعتی به چاپ رسیده است.
فهرست کتاب بازآفرینی سازمان؛ طرحی برای سازمانهای سده بیست ویک شامل:
در باب کتاب بازآفرینی سازمان؛ طرحی برای سازمانهای سده بیست ویک:
فضای بازار و کسب وکارها در ایران دارد شرایط پیچیدهای را از لحاظ محیط بیرونی و بویژه منابع انسانی را از سر میگذراند.
سرعت تغییرات بالا در محیط و بویژه از لحاظ تکنولوژی ضرورت ایجاد سیستمهای پویا را برای کسب و کارها جدی کرده است. بازبینی و بازطراحی و واکنشهای سریع در کسب و کارها امری بلاشک است که باید صورت پذیرد.
مطالعه کتاب برای مدیران عامل و صاحبان کسب وکار، مشاورین و مربیان کسب وکار و مشاورین منابع انسانی بسیار ضروری و موثر است. نگاه توسعهای و تحولی و سیستمی را ایجاد مینماید.
همیشه این نکته یادآوری میشود که تغییرات از سطح بالای سازمان آغاز میشود.
معرفی نویسنده کتاب بازآفرینی سازمان؛ طرحی برای سازمانهای سده بیست ویک:
راسل لینکلن اکاف (انگلیسی: Russell L. Ackoff؛ ۱۲ فوریهٔ ۱۹۱۹ – ۲۹ اکتبر ۲۰۰۹) نظریهپرداز سازمانی، مشاور، و استاد بازنشسته علوم مدیریت مدرسه وارتون، دانشگاه پنسیلوانیای اهل ایالات متحده آمریکا بود. اکاف در زمینه تحقیق در عملیات، تفکر سیستمی و دانش مدیریت از پیشگامان بود.
جملاتی از متن کتاب بازآفرینی سازمان؛ طرحی برای سازمانهای سده بیست ویک:
کسانی که مسئولیت اجرای تصمیمی بر عهده آنها گذاشته شده است، اگر غیر از افرادی باشند که آن تصمیمات را اتخاذ کردهاند، باید به افرادی که تصمیمات را اتخاذ کردهاند، دسترسی مستقیم داشته باشند. این امر ممکن است یا برای روشنتر شدن نتایج مورد انتظار از تصمیمات اجرایی یا چگونگی بهبود این تصمیمات، ضروری باشد.
کنترل بدون یادگیری ممکن است به بهبود عملکرد منجر شود، اما موجب عدم تکرار اشتباهات نمیشود.
یادگیری از تجارب - بهویژه بهصورت نهادینه شده - در سازمانها به لحاظ جریان دائمی ورود و خروج افراد، بسیار مهم است. ازاینرو، تأکید من در اینجا بر یادگیری از تجارب در یک بسترسازمانی است.
اما حتی افراد و سازمانها نمیتوانند از یکدیگر چیزی یاد بگیرند، مگر اینکه منشأ این یادگیری تجربه باشد.
مقاومت در پذیرش الگوهای جدید اندیشه، امری همهجایی است. بیشتر مردم با دانش کهنهی خود چنان برخورد میکنند که گویی سرمایهای است که هنوز همهی آن مستهلک نشده است.
نظام آموزشی بیشترین نیرویی است که ماندگاری این الگو را تقویت میکند. آنها که بیشترین رنج و زیان را از الگوی کهنهی اندیشه تحمل میکنند، معمولاً فاقد دانش و فهم لازم برای جایگزینکردن الگویی نوین هستند. ما نهتنها از توزیع نامناسب ثروت در رنجیم، بلکه از توزیع نامناسب دانش و ادراک نیز متحمل زیان میشویم.
بیشتر سیستمها درعینحال دربردارندهی اجزایی هستند که غیرضروری محسوب میشوند و بر چگونگی کارکرد آن سیستم هم تأثیر میگذارند، اما در کارکرد تعریف شده آن سیستم بیتأثیرند.
چگونه بعضی سازمانها میتوانند با مدیریت حال گرا زنده بمانند؟ سازمانهایی که بقایشان ربطی به عملکردشان ندارد و بقای آنها مستقل از چگونگی خدمات و تولیدات آنهاست. سازمانهای یارانه بگیر چنین استقلالی دارند. آنها به اقتدار مافوقهای خود وابستهاند، نه به رضایت مصرفکنندگان خدمات و محصولات خود؛ بنابراین خدمات و محصولاتشان هر روز بدتر و بدتر میشود و بهطورکلی خود را در برابر کاربران و مشتریان پاسخگو نمیدانند.
مدیریت بهعنوان یک علم کاربردی در چند دههی گذشته بیشترین تأثیر را از نظریهی عمومی سیستمها پذیرفته و البته خود در توسعهی این نظریه، سهمی بسزا داشته است.
ایکاف با اعتقاد راسخ به دموکراسی و آزادی بهعنوان الزامهای برخاسته از ماهیت وجودی انسان، یعنی برخاسته از آنچه که او آن را «هدفمندی» مینامد، مدیریت و رهبری در سازمانها را بهگونهای دیگر میبیند. کتاب حاضر درعینحال که دربردارندهی بسیاری از دیدگاههای نویسنده دربارهی ماهیت سیستمها و مدیریت و رهبری مبتنی بر دیدگاه سیستمی اوست، ارائهی جدیدی از افکار اوست.